صبح چهارشنبه ، علیرغم نطر خانم به چادر مرحوم تابلدک رفتم تا در سوّم او شرکت نمایم. حاضرین بسیار بودند که از نقاط گوناگون حضور داشتند. عمه زاده نصیحه که ترکمن است دیده شد. او با تلاوت شکوه مندی از قرآن ما را محذوذ ساخت و چون شتاب داشت قبل از کشیدن ناهار بیرون رفت. بقول یک شاعر قزاق خواهرزاده خوب رابطه گسسته را تجدید می کند. عبد الغفور بلی متنی قزاقی را نشانم داده و معنیش را پرسید. گواهی تاریخ فوت تویجان فرزند بایجان دایی خانم بود. گفتم اگر آن مرحوم شهروند قزاقستان است بازماندگانش می توانند باستناد این مدرک ماترکش را مطالبه کنند. اگر ایرانی بوده می توانند با مراجعه به مقامات ذیصلاح از حقوق و مستمری متعلّقه برخوردار شوند. البتّه لازم است بدواً متن مزبور توسّط مترجم رسمی بفارسی برگردانده و به مهر وزارت خارجه یرسد. محمّد ولی هم یک نوشته را به امضای قزاقهای ایران می رسانید که به عنوان سفیرکبیر قزاقستان در ایران تنظیم شده از وی درخواست می شد که بخاطر خدمات شایان سرکنسول قزاقستان در گلستان ، عیدجان آیداشف ، با تمدید مأموریت وی موافقت کند. من هم امضایم را در ذیل درخواست اضافه کردم. در عین حال گویا حکم سزکنسول به امضای رییس جمهور صادر می شود.ملّا غفور جمنی اعلام داشت که صدقه پنجم مرحوم رسول روز جمعه هماهنگ با صدقه صدم خدابیامرز تویجان ( داماد عبدالغفور ) خواهد بود. تا یادم هست این گفتگو با عبدالرّ قرق ملتق را بیاورم که وجه تسمیه این خاندان آمادگیشان بنحو مسلحانه ( تفنگداری ) بوده است. مجسّمه نیای آنان بنام شوقی در شهر ترکستان برپاست. شماره قرق 40 اشاره به کثرت می باشد. مثل عدد هزار در ترکیب هزار پا که کثیر بودن پاهای حشره مذکور می رساند. اتّفاقاً قرق پشاق بودن دالّ بر ش حاجي محمد شادكام...
ما را در سایت حاجي محمد شادكام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hmshadkamo بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 17 بهمن 1400 ساعت: 12:41